اینجانب در سال ۱۳۷۳ در دانشگاه شهید بهشتی در رشته معماری آغاز به تحصیل کردم و سال ۱۳۸۲ فارغالتحصیل شدم. در حین تحصیل مشغول به کارهای بخش اجرایی رشته معماری بودم که تا سال ۱۳۹۱ در رشته خود مشغول شدم و ادامه دادم. در سال ۱۳۹۱ وارد دوره ی دکتری در دانشگاه علم و صنعت شدم که تا سال ۱۳۹۶ به طول انجامید و از رسانه خود با عنوان مدل ارزیابی طرح معماری نما با پوشش طبیعی سنگ به منظور پیشبینی عمر مفید آن دفاع نمودم در این دورهی دکتری، دوره ۶ ماههی فرصت مطالعاتی دانشگاه لیسبون پرتغال را گذراندم که با یکی از آزمایشگاههای تحقیقاتیشان در زمینه عمر مفید کار میکردم. بحث عمر مفید در رسانه اینجانب مربوط به نماهایی با پوشش سنگ طبیعی بود که بخشی از نمونه هایمان در تهران و بخشی از آنها در لیسبون پرتغال جمعآوری شدند. در این طرح پژوهشی، هر دو روش اجرای خشک و اجرای تر بررسی شدند. نمونههای لیسبون شامل هر دو روش بودند اما در تهران فقط بر روی نماهای اجرای تر کار کردیم.
آسیبهایی که میتوانند در نماهای ساختمان رخ دهند، از نگاه فنی و معماری کدامند؟
مبحث آسیبهای نمای سنگ که به آن پرداختهام، در ذیل بررسی عمر مفید نماها بود. وقتی تعریفی برای عمر مفید بیان میشود، مربوط به هر نما با هر چیزی که ساختهی دست انسان است میشود. مشخصا منظور ما مربوط به ساختمان و نمای آن میباشد. عمر مفید، مدت زمانی است که آن عنصر نمای ساختمانی، حداقل الزاماتی که برایش تعریف شده است را در حیطه عملکردی، خودش برآورده کند. وقتی که از آن حیطه خارج بشوند، عمر مفید فیزیکی آن به پایان رسیده است. دلیلی که باعث اتمام این عمر مفید میشود، آسیبهایی است که دقیقا از بدو ساخت یا تولد ساختمان به صورت طبیعی با روند فرسایش و پیر شدن شروع میشود. عوامل مختلفی که در مورد آنها صحبت خواهیم کرد. این روند را تسریع یا کند میکنند. این نسبت سرعت بخشیدن یا کند کردن سرعت عملا میتواند روند عمر مفید نمای ساختمان را افزایش یا کاهش دهد. اگر در مورد خود آسیبها و دیدگاه بحث آسیب شناسی نماهای سنگ وارد بحث شویم، پژوهشهای مختلفی در این زمینه صورت گرفته است. دستهبندیهای مختلفی در این زمینه انجام میدهند. اما من آن چیزی را که مبنای کار خود در رسالهام قرار دادهام، همان کاری بود که در مرکز تحقیقات دانشگاه لیسبون، با پروفسور دیبریتو کار کردهام و همان نتیجهای بود که ایشان در تحقیقاتشان به آن رسیده بود. ما طبق آن پیش رفتیم و همان تقسیمبندی را در کارمان به کار گرفتیم. ایشان کل آسیبهایی که در نماهای سنگی وجود دارند را در ۷ گروه اصلی و ۱۸ گروه فرعی تقسیمبندی کرده است. این ۷ گروه خود به ۲ دسته تقسیم شده است: یک دسته ۴ تایی و یک دسته ۳ تایی دسته ۴ تایی مربوط به خود قطعهی سنگی نما است و آن دسته ۳ تایی مربوط به بخش سیستم اتصال سنگ است. هر کدام از آنها خود تبدیل به ۱۸ زیرگروه شدهاند. بر مبنای این آسیبها چک لیستهایی را تعریف کردیم و مبنای کارمان قرار دادیم. اکنون حتی افرادی که شاید خیلی در این زمینه خبره نیستند و فقط صرفا به آنها آموزش اولیه داده شده، به راحتی میتوانند با بازدید چشمی (چشم غیر مسلح)، صرفا به عنوان یک ناظر به نما نگاه کنند و قادر خواهند بود چک لیستها را پر کرده و تصمیماتی در خصوص بحثهای تعمیر و نگهداری و….. بگیرند. ما آسیبها را به ۴ دسته کلی تقسیم کردیم. این ۴ دسته کلی عبارت بودند از:
۱- آسیبهای بصری یا آسیبهای سطحی نما. تقریبا میتوانیم بگوییم که این دسته از آسیبها را میتوانیم در تمامی نماها ببینیم.
۲- آسیبهایی که مربوط به درزهای بین قطعات سنگی نما است. این حالت عموما در نماهایی است که سیستم اجرای خشک در آنها اجرا میشود. نماهای تهران اغلب به روش تر اجرا میشود. البته به طور کل بیش از ۹۹ درصد نماها در کل ایران به روش تر اجرا میشوند.
۳- دسته سوم مربوط به خود سنگ است، که این دسته را تحت عنوان زوال یک پارچگی سنگ ترجمه کردهام. این دسته هم شامل زوال فیزیکی سنگ میشود مانند ترک خوردن و شکستن و هم شامل زوال شیمیایی سنگ که همان فرسایشهایی است که در سطح سنگ ممکن است به دلایل مختلفی رخ بدهند.
۴- دسته چهارم مربوط به سیستم اتصال سنگ است که این دسته در دستهبندی آسیبهای سنگ بسیار حائز اهمیت است زیرا میتواند باعث جدا شدن قطعات سنگ به صورت جزئی و یا کلی شود. یعنی ممکن است تکهای از یک قطعه سنگ یا کل قطعه سنگ که در نما نصب شده است به دلایل مختلف جدا شود که در این صورت میتواند مستقیما ایمنی افراد و بهرهبرداران و حتی تجهیزات را تحت شعاع قرار میدهد و میتواند به شدت روی کاهش عمر مفید نما هم تاثیرگذار باشد.
با توجه به آسیبهایی که فرمودید سازمان نظام مهندسی ساختمان تا چه میزان پیگیر این گونه مسائل است؟ در پروژههای ساختمانی تا چه حد این مسئله حائز اهمیت است؟
اگر بخواهیم مبحث عمر مفید را بیان کنیم، اغلب در ایران موضوعی نیست که مد نظر نهادهای تصمیمگیر یا تصمیمساز باشد. بنده دلایل مختلفی دارم البته این عمر مفیدی که اغلب از آن صحبت میکنیم و اکنون موضوع بحث ما نیز است، عمر مفید فیزیکی میباشد. در ابتدا یک توضیح اضافه کنیم که ۳ نوع عمر مفید داریم. عمر مفیدی که به خرابی مصالح و عناصر ساختمانی مرتبط میشود، همان عمر مفید فیزیکی است. یک عمر مفید کارکردی نیز داریم که زمانی مطرح میشود که به طور مثال در کامپیوترها برنامهای کاربرد خودش را بعد از مدت زمانی از دست میدهد و یا در صنعت خودرو نیز همین گونه میباشد. در پروژههای ساختمانی اگر بخواهیم مثال بزنیم اینگونه است که شما یک ساختمان را با کاربردی مسکونی میسازید اما بعدها این ساختمان به دلایلی به یک مرکز آموزشی تبدیل میشود. ممکن است هنگام تبدیل شدن مسکونی به آموزشی طرح و پلان ساختمان و اندازهی فضاهایش جوابگوی کارکردی که شما از آن انتظار دارید نباشد و نیاز شما را برطرف نکند و مجبور شوید این ساختمان را تخریب کنید، در حالی که عمر مفید فیزیکی آن به پایان نرسیده است. اما چون شما قصد تغییر کارکرد را دارید، مجبور به تخریب آن هستید.
هیچ کدام از این دو عمر مفیدی که عرض کردم مبنای تصمیمات مالکان، سرمایهگذاران و نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز مانند سازمان نظام مهندسی ساختمان نیست، بلکه نوع سوم عمر مفید مبنای تصمیمگیری آنها میباشد که آن هم عمر مفید اقتصادی میباشد. یعنی به دلایل اقتصادی ساختمان تخریب میشود و شروع به نوسازی آن میکنند در صورتی که ممکن است عمر مفید فیزیکی ساختمان حتی به یک سوم خودش نرسیده باشد. عمر مفید اقتصادی زمانیست که هزینه جایگزینی آن ساختمان کمتر از هزینه نگهداری آن باشد اما همانطور که عرض کردم هیچکدام از این فاکتورها در تصمیمگیری مجامع تصمیمگیر و تصمیمساز مثل سازمان نظام مهندسی و کمیتههای نهاد شهرداریها دخیل نیستند.
این نهادها عموما فاکتورهای فنی را بررسی میکنند که مشخصا در مورد نما یک سری دستورالعملها با یک سری استانداردها در سطح ملی تهیه شده است که بر مبنای آنها نقشههای فنی را که برای ساختمان تهیه میشود، بررسی و تائید میکنند. در شهرداریها یا سازمان نظام مهندسی ساختمان بر مبنای این فاکتورها، یعنی در مورد یک نقشه و طراحی که به آنها ارائه شده است، تصمیمگیری میکنند. اما خب این یک بخش از ماجرا است.
در استانداردها بخشی از اصول فنی را آوردهاند اما هیچکدام از استانداردها با نگاه عمر مفید نوشته نشدهاند. ما اصولا در ایران استانداردی در زمینهی عمر مفید نداریم. در سطح بینالمللی استانداردهایی وجود دارند مثلا اولینش را ژاپنیها در سال ۱۹۸۹ چاپ کردند، بعد از آن آمریکا در سال ۱۹۹۰ انگلستان و نیوزیلند در سال ۱۹۹۲ استانداردهایی ارائه دادند. سازمان ایزو در سال ۱۹۹۴ اولین استاندارد ایزو را معرفی کرد و بعد از آن اتحادیه اروپا در سال ۱۹۹۹ و استرالیا در سال ۲۰۰۶ این کار را انجام دادند. اما در ایران استاندارد ملی در این سطح ندارد که بخواهد مبنای تصمیمگیری این نهادها قرار گیرد.
اما در زمینه تعمیر و نگهداری وزارت راه و شهرسازی در بحث تدوین مقررات ملی ساختمان بحث ۲۲ را به بحث تعمیر و نگهداری اختصاص داده است. در این بحث بیشتر در مورد نما گفته است که مثلا بازدیدهای دورهای بایستی در چه مدت زمانی روی این نماها انجام بشود. اما آنجا نیز دستهبندی انجام ندادهاند. در واقع نگاه علمی به این آسیبها نداشتهاند و به صورت کاربردی و مشخص به این نماها نپرداختهاند. به طور مثال برای نمای سنگی به صورت کلی صرفا در مورد بازدیدهای محلهای با تعمیر و نگهداری توصیههایی را در این بحث مطرح کرده است. متاسفانه در کشور ما معمولا به موضوع تعمیر و نگهداری توجه خاصی نمیشود. مگر اینکه یک اتفاق رخ دهد به طور مثال یکی از قطعات نما جدا شود. چیزی که در خارج از ایران لااقل انجام میدهند، بازدیدهای سالانه است. به طور مثال در کشور پرتغال به واسطه اقلیمی که دارد عموما خیلی از نماها به صورت سالانه با دو سال یک بار شسته میشوند. به واسطهی رطوبت و اقلیم، ارگانیسمهای سبزی که روی نما میتوانند رشد کنند، شستشو داده میشوند. در این عملیات قاعدتا خیلی از آسیبهایی که ممکن است روی نماها رخ داده باشد، دیده میشوند و سریعا وارد فاز تعمیر شده و از گسترش آن جلوگیری میکنند. شاید تصور شود که این آسیبها ممکن است صرفا بحث زیبایی نما را خدشهدار کنند اما مثلا شورهزدگی، لک شدگی سنگ و غیره ممکن است خود باعث ایجاد آسیبهای دیگری بشوند و روند فرسایش سنگ را سرعت ببخشند. این موارد مسائلی هستند که اگر در اسرع وقت به آن رسیدگی شود، هم هزینه کمتری در بحث تعمیرات دارند و هم اینکه از ایجاد و گسترش آسیبهای دیگر جلوگیری میکنند.
قسمتی از این آسیبها به ویژگیهای فنی سنگ ارتباط دارند. با توجه به این موضوع آیا از نگاه معماری مسائل فنی سنگ مورد توجه میباشند؟
به غیر از دستهبندی آسیبها به علتهای این آسیبها نیز در پژوهشهای مختلف پرداخته شده است. علتهای آسیبها را هم به ۶ دسته تقسیمبندی کردهاند.
۱- خطای طراحی ۲- خطای اجرایی ۳- عوامل مکانیکی خارجی ۴- عوامل محیطی ۵- اشتباهاتی که در تعمیر و نگهداری اتفاق می افتد و ۶ – تغییر در شرایط پیشبینی شده اولیه است که همان تغییر کاربری ساختمان میتواند مثال خوبی باشد. از میان این عامل، ۶ عامل خطای طراحی به همه ی آسیبها مرتبط میشود. این ارتباط عوامل طراحی میتواند مستقیم و غیر مستقیم باشد. عامل خطاهای طراحی با تمامی آسیبهایی که دستهبندی شد و به آن اشاره کردیم مرتبط است. متاسفانه در این زمینه طراحان ما چه در بخش آموزشی دانشگاهها و چه در بحث حرفهای این بخش، توجهی به این موضوع ندارند. متاسفانه در دانشگاه اصولا آموزشی در این زمینه داده نمیشود و حتی وقتی این افراد وارد حرفه میشوند بر مبنای این فاکتورها تصمیمگیری نمیکنند و برایشان حائز اهمیت نیست که این موضوع باعث افزایش خطای طراحی میشود. به همین دلیل ممکن است در سطح شهر سنگ نماهایی را مشاهده کنید که عمر زیادی از آن نگذشته است اما رنگ پریدگی (آسیب بصری نما) به شدت در نما مشاهده میشود. گاهی سنگهای نامناسبی انتخاب میکنند که در برابر فرسایش، عمر مفید کمی دارند یا اینکه سنگهایی را در قسمتهای اشتباهی از ساختمان استفاده میکنند که اصلا مناسب آن فضاها نیست و یا فرآوریهایی انتخاب میکنند که مناسب با آن کاربرد و کارکرد نیست و این موضوعات میتوانند باعث تسریع در شروع و گسترش آسیب شوند و نهایتا عمر مفید آن قطعه ساختمانی به شدت کاهش مییابد.